روزی از دیاری پادشاهی میگذشت
در شهر هر که به پادشاه میرسید سر فرو میگذاشت و تعظیم میکرد
در میان شهر به درویشی رسیدندی که سر از تعظیم باز زد
پادشاه به او گفت چرا تعظیم نکردی
درویش گفت چرا تعظیم کنم؟
پادشاه گفت بندگان در مقابل اربابان سر فرود می اورند
درویش گفت پس تو باید به من تعظیم کنی
پادشاه گفت جان؟؟
درویش گفت بلههههه
تو بنده ی زر هستی و زر بنده ی من
تو بنده ی جا هستی و جا بنده ی من
تو بنده ی نان هستی و نان بنده ی من
پس تو بنده ی بندگان من هستی و باید به من سر فرود اری
و پادشاه از این سخن به وجد امد و نعره زنان و تعظیم کنان در افق محو شد
نتیجه اخلاقی
خواهرم اون حجابت رو رعایت کن
اگــه مـیـخـوایـد آمــار یـه دخـتـرو در بـیـاریـد کـافـیــه بـه یـکــی از دوسـتــاش بـگـیـد فـلـانـی دخـتـر خـوبـیـه!!تـمـام پـَتـه طـرف مـیـریـزه رو آب که ثابـت کـنـه نـیـسـت :| :|
اینکه بنده سرکلاس خودم تو جزوه ام نوشتم
"علت پوسیدگی دندان با شیرینی"
والان یک ساعته دارم میخونم
علت پوسیدگی دندان با شیر ینی"
خود نشان تایید دیگری بر توانایی ها و استعدادهای جوانان این مرز و بومه((=
یه دختره اومدش مغازه براش چند تا نرم افزار بریزم رو فلش
داشتم براش کپی میکردم گفت : اَه چقد طول کشیدش!
گفتم : حجمش سنگینه خانم …
گفت : وای من راهم دوره نمیتونم حجم سنگین ببرم!
من
فلش
دختره
و همچنان من...
امـسـال عـیـد هـر کـی اومـد خـونـه مـیزارم خـودش انـتـخـاب کـنـه
.
.
.
.
.
یـا رمـز وای فـای یـا آجـیـل !!! ^_^
از مراسم های قبل از ازدواج می تونم عوض کردن سیم کارت رو نام ببرم!!!!!!
آقای مجری : من دو ساعته دارم تو رو صدا می زنم . صدامو نشنیدی ؟
پسر عمه زا : چرا شنیدم
آقای مجری : پس چرا نیومدی ؟
پسر عمه زا : اهمیت ندادم. :-)
یعنی هلاک صداقتشم...
من چیزی نگفتم همه گفتن چه عروسکیه
من منتظرممممممممم (مهتاب)
تعداد صفحات : 29
سلام دوست عزیز .من مهتابم . از این که به وبلاگم اومدی خوشحالم و اگر نظر بذاری و عضو بشی خوشحال تر هم می شم . با تبادل لینک موافقم . کپی کردن هم با ذکر منبع مجازه . امیدوارم توی این وبلاگ بهتون خوش بگذره .